حذف صفهای خرید و فروش سهام
بورس جایی است که در آن قیمت سهام بر اساس عرضه و تقاضا و مکانیزم حراج دوطرفه تعیین میشود. وظیفهء بورس، ایجاد سازوکاری برای شفافیت اطلاعاتی و تعیین قیمت عادلانه برای اوراق بهادار است. زمانی بورس به اهداف خود نایل میشود و میتواند وظایف خود را بهدرستی انجام دهد که موانع معاملاتی را به حداقل برسانیم. برخی از موانع معاملاتی شناخته شده در بورسهای دنیا مواردی از قبیل هزینههای انجام معامله و مالیات بر معاملات را شامل میشود. وجود این موانع معاملاتی موجب میشود تا قیمت اوراق بهادار از ارزش ذاتی آنهافاصله بگیرد. در این راستا، در اکثر بورسهای معتبر دنیا تلاش شده تا موانع معاملاتی را به حداقل برسانند. کاهش هزینههای معاملاتی و مالیات در این جهت بوده است. اما صرفنظر از این موانع معاملاتی، در حال حاضر بورس کشور ما با موانع معاملاتی بزرگتری تحت عنوان حد نوسان قیمت و حجم مبنا روبهرواست. هر چند پدیده حجم مبنا تنها خاص بورس کشور ما است، اما از حد نوسان قیمت در بسیاری از بورسهای معتبر دیگر هم استفاده میشود. بورسهای استرالیا، فرانسه، فنلاند، چین، ژاپن، مالزی و تایلند تنها برخی از این کشورها هستند. در ایالات متحدهء آمریکا نیز در بازار معاملات آتی از حد نوسان قیمت استفاده میشود. هدف از قرار دادن حد نوسان قیمت، محافظت از منافع سهامداران در برابر نوسانات غیرمعمول سهام است. به عبارت دیگر، در مواردی که بازار سهام دچار هیجانات غیرعادی میشود، وجود حد نوسان قیمت موجب میشود تا سهامداران تحت تاثیر احساسات آنی خود، دچار ضرر و زیان نشوند. در اکثر بورسهای دنیا که از حد نوسان قیمت استفاده میشود، تعداد روزهایی که _یک سهم به سقف یا کف قیمت تعیین شده در حد نوسان برخورد میکند _انگشت شمار است. دامنهء حد نوسان قیمت در کشورهای مختلف متفاوت است و بنا به برخی تحقیقات انجام شده از پنج تا 60 درصد متفاوت است. همچنین بسیاری از کشورها، در جهت حذف حد نوسان قیمت و یا بزرگتر کردن حد نوسان قیمت گام برداشتهاند. به عنوان مثال بورس کرهءجنوبی حد نوسان قیمت را از شش درصد به 15 درصد و بورس تایلند از 10 درصد به 30 درصد افزایش داده است. نکتهء جالب توجه در مورد بورس کشور ما این است که حد نوسان قیمت در بورس ایران کمترین دامنهء نوسان را در دنیا دارد. همین امر موجب شده تا در اکثر روزها ما شاهد برخورد قیمت سهام شرکتها با قیمتهای سقف و کف و تشکیل صفهای خرید و فروش باشیم. پدیدهء صفنشینی برای خرید و فروش سهام در هیچ کجای دنیا مرسوم نبوده و اساسا با ماهیت بورس اوراق بهادار در تضاد است. محدود کردن حد نوسان قیمت سهام به دو درصد در بورس تهران، هر چند با هدف مراقبت از منافع سهامداران و جلوگیری از نوسانات غیرعادی سهام صورت گرفته است_ لیکن مشکلات دیگری را نیز موجب شده است.
وجود صفهای خرید و فروش برای سهام، با اصل تعیین قیمت عادلانه برای اوراق بهادار و همچنین ملاحظات عدالت محور که مورد عنایت نظام نیز هست کاملا در تضاد است. در بسیاری از موارد، آن دسته از سهامداران که گرفتاریهای مالی دارند; مجبور هستند تا سهام خود را که صف خرید میلیونی دارد در قیمتهایی پایین تر از قیمت تعادلی به فروش رسانند. بدیهی است در مورد اخیر، بیشترین ضرر و زیان متوجه سهامداران جزء و کم بضاعت است.
وجود صفهای خرید و فروش برای سهام موجب شده تا قیمت سهام با قیمتهای تعادلی و ارزش ذاتی سهام فاصله گرفته و بسیاری از منابع بازار سرمایه قفل شود. همین امر، موجب کاهش نقدشوندگی سهام و کاهش جذابیت بورس نزد سرمایهگذاران بالقوه میشود.
در بسیاری از موارد، مشاهده میشود که ظرف کمتر از چند دقیقه، سهامی که تا چند لحظه قبل صف خرید داشت به صف فروش تبدیل میشود _(و یا بالعکس.) بر این اساس، میتوان چنین نتیجه گرفت که بسیاری از سرمایهگذاران صرفا به دلیل وجود صف خرید، اقدام به خرید سهام میکنند. به عبارت دیگر، در بازار بورس کشور ما، حرف اول را شایعات و فضا سازی میزند تا تحلیلهای عمیق کارشناسی.
وجود سهام صفی به یکی از دغدغههای اصلی کارگزاران و سازمان بورس تبدیل شده است. کارگزار باید در زمان مشخصی، حجم بالایی از سهام نوبتی را وارد سامانهء معاملاتی کند. همچنین در مورد تخصیص سهام نوبتی نیز حرف و حدیثهای فراوانی وجود دارد. سوء استفادههای احتمالی که در این رابطه صورت میگیرد را نیز نباید از نظر دور داشت.نهایتا مشتریان کارگزاری (چه حقیقی و چه حقوقی) از این وضع ناراضی هستند.صرفنظر از مشکلات اجرایی بهوجود آمده برای محاسبهء حجم مبنا و حد نوسان قیمت، با توجه به زمینههای فساد بهوجود آمده در زمینهء دستکاری در قیمتها و تخصیص سهام، وظیفهء نظارتی سازمان بورس نیز سنگینتر میشود.موارد اشاره شده در بالا، تنها بخشی از آسیبهای اعمال حد نوسان قیمت و حجم مبنا در بورس ایران است که همگی کم و بیش با آن آشنا هستند. اما، برون رفت از این همه مشکلات بسیار آسان است و نیازی به تدوین آییننامههایی از قبیل دستورالعمل رفع گره معاملاتی و یا زحمت تجدید نظرهای دورهای در حجم مبنای شرکتها نیست. راه حل آن است که به تجربهء سایر بورسهای معتبر دنیا و فلسفهء اعمال _حد نوسان قیمت احترام بگذاریم
کافی است حد نوسان قیمت سهام را در بورس کشورمان افزایش دهیم. این افزایش باید در حدی باشد که در شرایط عادی بازار، قیمت سهام شرکتها به سقف و کف قیمت برخورد نکند. بنابراین پیشنهاد میشود تا حجم مبنا حذف و حد نوسان قیمت سهام در بورس ایران بهجای دو درصد و یا پنج درصد، حداقل 20 درصد در روز باشد. انتظار میرود با توجه به شرایط اقتصادی و سیاسی کشور، اکثر سهام شرکتها در این دامنه به تعادل برسند و دیگر شاهد پدیدهء صفنشینی نباشیم. شایان ذکر است در مواردی که سهام شرکتها پس از افزایش سرمایه و یا تعدیل سود بازگشایی میشوند، بازار بورس ما عدم اعمال حجم مبنا و حد نوسان قیمت را تجربه کرده است. بنابراینبه نظر میرسد بازار سرمایه کشور ما، قابلیت اجرای پیشنهاد اخیر را داشته باشد. این امر نهایتا به بلوغ بازار سرمایهء کشور، تسلط تحلیلهای کارشناسی، جلوگیری از سوءاستفادهها و رانتهای احتمالی، افزایش نقدشوندگی و جذابیت بازار سهام کمک میکند. ضمنا میتوان برای جلوگیری از ضرر و زیان احتمالی سهامداران جزء از نوسانات بالای قیمت سهم در روز، کارگزاران را ملزم کرد تا سفارشهای سهامداران را صرفا به قیمتهای مشخص (بهجای قیمت باز) انجام دهند. در پایان، بار دیگر تاکید میشود هدف از حد نوسان قیمت، مراقبت از منافع سهامداران در شرایط غیر عادی بازار از قبیل بروز جنگ و بلایای طبیعی است و اعمال آن به شیوهء کنونی با ماهیت بورس و منافع سهامداران کاملا در تضاد است.................