سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دست از گناه برداشتن آسانتر تا روى به توبه داشتن . [نهج البلاغه]

محصولات ویژه

لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :34
بازدید دیروز :68
کل بازدید :552658
تعداد کل یاداشته ها : 561
103/2/6
7:14 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسین[7]
باسلام هدف این وبلاگ،گردآوری پیشنهادات تحلیلگران موفق بورس است.

-----
خبر مایه
------ -----
لوگوی دوستان
 

-----

بسم الله الرّحمن الرحیم

 

این العمّار، این العمّار، این العمّار

               لبیــک (1)

بیانات حضرت حجّت الاسلام نوروزی جنتی (مدیریت حوزة علمیة شهداء (مکتب الاشراق))

در پاسخ به حرمت شکنان

دعوت به مناظره و یا رفع شبهات!

َالََّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِِ مِِنْ بَعْدِِ مِیثاقِِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما اَمَرَ اللهُ بِِهِ اَنْ یُوصَلَ وَ یُفسِدُونَ فِی الاَرضِ اُولَئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ.

کسانی که پیمان خدا را پس از محکم ساختن آن می‏شکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده می‏گسلند و در زمین به فساد می‏پردازند آنان زیانکارانند.

                                                                                                                                                                                          سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 27

با نظر به این که جناب آقای حاج سید علی محمد دستغیب طی اظهاراتی مبسوط به بحث پیرامون فرق ولایت مطلقه با ولی فقیه و آوردن مصادیق، بدون ملاحظة اسناد و مدارک قرآنی و روائی پرداخته اند، لذا اینجانب در دفاع از حقانیت حقی که اظهر من الشمس می باشد وتکلیف همگان است، از باب عمل به تکلیف و معلوم نسبت به اظهارات ایشان مطالبی عرض می کنم:

 

1-        جناب آقای دستغیب جنابعالی که ولایت امام راحل(ره) را مطلقه و مورد عنایت و تفضّل حضرت ربّ الارباب و تکوینی می دانید و اقبال عمومی را کاشف و حاکی از این عنایت می شمارید چرا در مقابل فرمان و دستور ولایت الهی - که به قول شما ولایت تکوینی است- مبنی بر انتصاب نماینده ایشان در فارس ایستادید و سالیان سال نسبت به نماینده آن امام همام موضع گیری شدید داشتید؟ کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه داشته باشد، عقل و شرع و عرف حکم می کند که مطیع فرمان باشد، چرا که ولایت مطلقه به قول جنابعالی تکوینی و مورد تفضّل ربّ الارباب است، اگر واقعاً شما به این ولایت اذعان و اعتقاد دارید و داشتید، بدون چون و چرا باید فرامین و انتصابات آن را مطیع می بودید در حالی که ما عکس این قضیه را شاهد بودیم. شما نه تنها انتصاب نماینده امام راحل (ره) در استان را قبول نداشتید و مورد بی مهری قرار می دادید بلکه شخصاً جهت اعتراض و به عبارتی حق بجانبی، خود را به جماران و حضور امام (ره) رساندید و با آنکه مورد عتاب قرار گرفتید بعد از بازگشت باز هم بر مخالفت خود ادامه دادید. چرا ؟؟؟!!! برای من طلبه و امثال بنده اظهارات شما در این رابطه مملوّ از تناقض است. اگر امام راحل (ره) ولایت مطلقه را با کشف و حکایت اقبال عمومی تکوینی داشتند شما چرا بر خلاف دستور ایشان به تبعیت از نمایندگی و وحدت کلمه   (که همواره مورد تأکید ایشان بوده) باز هم به طبل افتراق و جدایی کوبیدید.

2-       جنابعالی ولایت امام راحل (ره) را به دلیل استقبال عمومی مطلقه می دانید، ولی ولایت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت ا...   خامنه ای (ادام ا... ظلّه الشّریف علی رئوس المسلمین) را به دلیل رأی شخصی مطلقه نمی دانید.              

سؤال: آیا اقبال عمومی و به عبارتی بیعت عمومی حکایت از نظر ربّ الارباب دارد ولی اقبال و بیعت و رغبت بیش از یکصد مجتهد و فقیه و استقبال میلیونی هر شهرستان به محض ورود معظمٌ له حکایت از نظر ربّ الارباب ندارد؟!!! (فقط توصیه می کنیم که مراقب توجیهات نفسانی باید بود.) به نظر شما این قضاوت و اظهار نظر بی انصافی و بی اطلاعی از قرآن و اخبار و تاریخ نیست؟ در حالی که به نظر می آید چنین باشد:

الف) اگر بیعت عمومی ملاک نظر ربّ الارباب است پس چرا خدای تعالی بیش از 80 مورد در قرآن کریم اکثریت را لا یشعرون، لایعقلون، لا یعلمون و... می خواند؟

ب) اگر بیعت عمومی ملاک نظر ربّ الارباب است، داستان ظلم عظیم بیعت عمومی در سقیفه بنی ساعده را چگونه توجیه می کنید؟

ج) جنابعالی که از سنّت الهی و تاریخ انبیاء عظام (علیهم السلام) با خبر هستید حضرت ربّ الارباب برای ابلاغ پیام و دستورات از عامة مردم استفاده می نمودند یا از افراد مقرّب و خاص، کدام یک؟ حتماً خواهید گفت از افراد مقرّب و خاص، که حضرات انبیاء عظام (علیهم السلام) باشند، بله واقعاً هم چنین بوده. حال سؤال بنده از شما این است که چطور شده در ما نحن فیه از اقبال عمومی استفاده نموده و رغبت و اقبال عمومی حکایت از نظر ربّ الارباب دارد ولی اقبال و بیعت و رغبت بیش از یکصد فقیه که نمایندگان این ملّت هستند و در واقع اجماع علماء شیعه به حساب می آیند مورد نظر ربّ الارباب نیست؟!

جناب آقای حاج سید علی محمد دستغیب مطابق آن چه در قانون اساسی ثبت و ضبط است و برای هر فرد منصف و غیر مغرضی گویا و روشن است، مطلقه بودن ولایت بسیار سهل الفهم است. جهت تنویر ذهن به اصل هایی از اصول قانون اساسی اشاره می کنیم:

1-2 در اصل پنجم قانون اساسی، امامت امت و ولایت امر بدون قید چنین آمده است: « در زمان غیبت امام  عصر (عج) در جمهوری اسلامی ایران ، ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل 107 عهده دار آن می گردد.» که عاری بودن ولایت امر و امامت امت از قید دلالت بر مطلقه بودن آن دارد.

2-2 در اصل 57 بر مطلقه بودن ولایت تصریح شده: « قوای حاکم در جمهوری اسلامی عبارتند از قوه مقنّنه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند، این قوا مستقل از یکدیگرند.» اگر در عبارت اصل فوق بذل توجه داشته باشید، مطلقه بودن ولایت امر را منحصر به سه قوا نمی نماید، بلکه سه قوای نظام را زیر نظر ولایت مطلقه می داند، نه این که ولایت امر نسبت به سه قوا فقط ولایت مطلقه دارد. فتأمّل.

3-2 در ذیل اصل 177 نیز عبارت ولایت امر و امامت امت باز هم به صورت مطلق آمده و بر عدم تغییر آن تأکید شده است.

4-2 در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جمهوری بودن ناظر به مقام اثبات است و ابداً باعث مقیّد شدن ولایت امر و امامت امت نمی شود.

3-      همه ما به این مطلب اعتقاد داریم که آقا امام حاضر منتظَر (عج) به شخصه حضور دارند و در امور مربوط به زعامت شیعه به نص قرائن و شواهد بسیار زیاد تاریخی دخالت می کنند و سرنوشت را به نفع شیعیان رقم می زنند، اگر به این اصل اعتقاد داریم باید معتقد باشیم بنا به تقریر معصوم (ع) که یک قاعده اصولی است، « هو (تقریر) ان یطّلع المعصوم علی معتقد شخص او جماع? او علی صدور فعل کذلک او علی جریان سیرتهم علی عملٍ فلم ینکره علیهم و لم یرد علیهم عنه فیکون ذلک تقریراً عنهم و حجّ?ٌ علی صحّ? تلک العقید? » قطعاً ما بر اشراف و حضور و تصرّف امام حاضر (عج) بشخصه و دخالت ایشان باید معتقد باشیم. در نتیجه آیا بهتر نیست بگوییم بر کناری منتظری (تا امام راحل (ره) در قید حیات بودند) و استمرار زعامت و ولایت حضرت آیت ا... العظمی امام خامنه ای (مدّ ظلّه) دلالت بر این امر دارد و حاکی و کاشف از تأیید موافقت حضرت می باشد.


  
  

4-      جنابعالی اذعان داشته اید که لازم است اجتهاد رهبری از طرف مراجع عظام که دارای مخالفت و تهذیب نفس هستند تأیید شود که نشده !!! جداً بی انصافی است و در واقع حکایت از بی اطلاعی دارد. آیا جنابعالی اطلاع دارید علاوه بر حضرت امام خمینی (ره) مراجع عظامی که معاصر ایشان بوده و هستند چه کسانی اند؟ بنده چند نفر از آنان را نام می برم:

 1- آیت ا... اراکی 2- آیت ا... بهجت (که وقتی مقام معظم رهبری به کردستان تشریف فرما شده بودند، ایشان برای رهبری معظم نذر و نیاز کرده و ختم صلوات گرفته بودند، و مکرر نسبت به لیاقت، اشراف و اجتهاد ایشان صحّه می گذاشتند.) 3- آیت ا... حسن زاده آملی (که به اسم جلاله الله (جلّ جلاله) سوگند یاد می کنند که ایشان مورد عنایت امام عصر (عج) هستند و نگاهتان به شفه ایشان باشد) 4- آیت ا... جوادی آملی 5- آیت ا... فاضل لنکرانی 6- آیت ا... مکارم شیرازی 7- آیت ا... سبحانی 8- آیت ا... صافی گلپایگانی 9- آیت ا... نوری همدانی (که حتماً شعار این مرد شجاع را شنیده اید: خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است) 10- آیت ا... علوی گرگانی و ... . آیا کافی نیست!،  بسیاری از مراجع عظام فوق الذّکر نه تنها به اجتهاد ایشان، بلکه بعضاً به مرجعیت و لیاقت استثنائی ایشان صحّه می گذارند. بله اگر منظور شما صانعی و منتظری و امثالهم هستند آن بحث دیگری است.(قضاوت با اهل فهم)

ضمناً برای ما سؤال است اجتهاد جنابعالی را چند نفر مرجع و مجتهد دارای مخالفت با نفس و مهذب تأیید کرده است؟ آن چه از دیگران می پرسید از خود نیز بپرسید. ضرب المثل معروفی است که «مراقب باش وقتی که به دیگران اشاره می کنی، سه انگشت دیگرت رو به خودت اشاره دارد».

5- جناب آقای دستغیب آیا شما می توانید دشمنی آمریکا و اسرائیل را با ملّت مظلوم ایران انکار نمایید؟ دشمنی ای که از آغاز انقلاب و از سال 1342 تا کنون ادامه داشته است. آیا هم اکنون از خود سؤال کرده اید حرکت شما چه خوراک تبلیغاتی برای دشمن درست کرده و آنها جنابعالی را چماق کرده و بر فرق نظام می کوبند، کسانی که دشمنیشان با قرآن و اسلام تازگی ندارد و امروزه علناً‌ قرآن و اسلام را مورد هتک قرار می دهند، آنها مدافعان جنابعالی شده اند. شما قطعاً یادتان نرفته است که امام راحل (ره) فرمودند: «حفظ نظام جمهوری اسلامی از اوجب واجبات استعمل به واجب، لازم و خلاف آن حرام است. حال آیا شما به واجب عمل میکنید یا خلاف آن؟!      

 « جواب شبهه دور»

6- جنابعالی اظهار داشته اید که: «خبرگان فعلی از ماهیت خود بیرون رفته زیرا شورای نگهبان که منتخب رهبری است آنها را تعیین می کند و بارها گفته ام که این دور مسلّم و باطل است».

سؤال: منظور از این که گفته اید خبرگان فعلی از ماهیت بیرون رفته یعنی چه ؟ با توجه به قید فعلی یعنی خبرگان قبلی از ماهیت بیرون نرفته؟! اگر چنین است مگر چه فرقی بین خبرگان سابق با فعلی دیده می شود، آیا جز اِعمال دستورات و قوانین مدوّن بوده است؟           

شما که باید قوانین و وظائف ارگان ها را بهتر از دیگران بدانید، جای تعجب دارد که این مورد را در عین تصریح ندیده اید. آیا تا به حال اصل 108 قانون اساسی را مطالعه و مورد تأمّل قرار داده اید ؟‌ اظهارات شما حکایت از عدم تأمّل دارد. اصل 108 قانون اساسی چنین است:

« قانون مربوط به تعداد و شرایط خبرگان، کیفیت انتخاب آنان و آیین نامه داخلی جلسات آنان برای نخستین دوره باید به وسیله فقهاء اولین شورای نگهبان تهیه و با اکثریت آراء آنان تصویب شود و به تصویب نهایی رهبر انقلاب (امام خمینی(ره)) برسد. از آن پس هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط و وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است.»

حال اگر در قانون اساسی مقرر می شد که صلاحیت اعضاء خبرگان باید نظر منصوبان رهبری در شورای نگهبان یا غیر آن باشد ممکن بود چنین نقدی قابل طرح باشد، ولی چنین چیزی اصلاً صورت نپذیرفت و قانون اساسی همان طور که در اصل 108     می بینیم دست خبرگان را باز گذاشته و همه مقررات این مجلس را - چه در تعداد اعضاء، چه در شرایط اعضاء، چه در کیفیت انتخاب اعضاء، چه در مدت نمایندگی اعضاء و غیره - بر عهده خود مجلس خبرگان قرار داده است. در دوره اول مجلس خبرگان که هنوز خبرگانی تشکیل نشده بود - زمان زعامت حضرت امام (ره)- تأیید صلاحیت کاندیداها بر عهده فقهاء شورای نگهبان بود، ولی طبق اصل 108قانون اساسی پس از دورة اول، تعیین مرجع رسیدگی به صلاحیت نمایندگان آینده در اختیار خود مجلس خبرگان است و آنان می توانند مرجع صلاحیت را تغییر دهند، یعنی اگر اکنون تعیین صلاحیت به دست شورای نگهبان است بنا به نظر خود مجلس خبرگان است، و اگر بینند این روش مشکلی دارد فوراً این مادة مصوب را تغییر می دهند و مرجع دیگری را تعیین می نمایند.

و اما آنچه در ما نحن فیه، یعنی زعامت و رهبری امام خامنه ای(مد ظلّه) است از گزند محذور «دور» و آسیب فرصت طلبی و مانند آن مصون است، چرا؟ زیرا مرجع تعیین صلاحیت اول فقیهانی بوده اند که از طرف امام راحل (ره) منصوب شده اند و مجلس خبرگان بعد از ارتحال ایشان، پیرامون رهبری و فقیهی بحث می کردند که شورای نگهبان از طرف او منصوب نشده بودند، پس بنابراین اساس رهبری امام خامنه ای (مد ظلّه) و تولّی ولایت چنین والی به دور از غائله دور می باشد.

7-  جناب آقای دستغیب، جناب عالی اظهار داشته اید که فرمان ولی فقیه بر فقهاء دیگر لازم الاتباع نیست و هیچ مدرکی در این رابطه نداریم!

 

 

مدرک: قال الصادق (ع): فاذا حکم بحکم و لم یقبله منه فانّما بحکم الله استخف و علینا ردّ، والرادّ علینا کافر رادّ علی الله.

امام به حق ناطق، جعفر صادق (ع) می فرمایند: رد کردن حکم حاکم شرع رد کردن حکم ما اهل بیت است، و کسی که با حکم ما مخالفت کند با حکم خداوند مخالفت کرده و کافر است. (بحار الانوار، ج 2، ص 221، ح 1)

بنا بر نص فوق اطاعت از ولایت امر بر مردم، فقیهان و مجتهدان واجب است و هیچ کس حق نقض این حکم را ندارد و همگان، حتی مراجع باید تابع باشند. این روایت دلالت صریح دارد بر حرمت نقض حکم حاکم شرع،‌توسط هر شخصی حتی فقهاء معاصر او.                                                                               

 

در نهایت به عنوان حسن ختام باید عرض کنیم سیره و سنت اندیشه منحرفه همیشه بر همین منوال بوده که سابق را تأیید و لاحق را بکوبند و رد کنند، آنچه در آن ذی نفع هستند مهر تأیید بزنند و آنچه منافعشان را تأمین نمی کند باطل بشمارند. مثلاً می گویند دین بسیار خوب است، اگر نباشد نمی شود، ولی سیاست بد است، مملو از مکر و دروغ و حقه بازی است، پس دین و دین داران نباید دنبال سیاست باشند. در امور دیگر نیز به همین منوال با تأیید و رد به دنبال مطامع خودشان بوده و هستند. در ارتباط با پیشوایان و رهبران دینی هم به همین منوال مقبولیت و مردودیت را اعمال می کرده و می کنند، مثلاً تا زمانی که پیامبر گرامی اسلام (ص) در قید حیات بودند، مرتب با ایشان اظهار خصومت و مخالفت می کردند، به محض این که ایشان از دار دنیا ارتحال نمودند و ولایت علی ابن ابیطالب(ع) مطرح شد، کج اندیشان و منحرفان طمّاع وارد فاز دیگری شدند؛ اظهار می کردند که پیامبر (ص) معدن رحمت بود، آزارش به موری هم  نمی رسید و...  ولی علی (ع) همیشه در جنگ بوده، علی(ع) در تقسیم بیت المال بخیل است و ... ؛ به محض این که امام علی (ع) به شهادت رسیدند و امام حسن (ع) مطرح شدند می گفتند علی(ع) در دامان پیامبر (ص) بزرگ شد، اولین مسلمان بود، علی (ع) محور حق و حقیقت بودو ... ولی حسن(ع) تجربه ندارد، مذلّ الاولیاء است، از جنگ می ترسد و ... ؛ به محض اینکه امام حسن (ع) به شهادت رسیدند و امام حسین (ع) مطرح شدند، می گفتند حسن (ع) عین جد بزرگوارش آرام و بی اذیت بود، سراسر رحمت بود و...  ولی حسین(ع) اهل تشنج است و آرام نمی گیرد و فلان و فلان و فلان الخ. تا زمان حاضر و ما نحن فیه. حال نیز عین همان روال را همچنان ما شاهدیم، تا زمانی که امام راحل(ره) در قید حیات بودند ایشان را خودسر و بیگانه با مراجع عظام می دانستند و کوچکترین کمکی که نمی کردند هیچ، کار شکنی هم می کردند. به محض این که امام(ره) از دنیا رفتند و حضرت آیت ا... العظمی امام خامنه ای (مدّ ظلّه) مطرح شدند، عین کج اندیشان تاریخ سلف طابق النعل به نعل اِعمال نظر را عوض کردند که امام یک چیز دیگری بود، امام صاحب کرامات و لیاقات خاص بود و یا به عبارتی امام ولایت مطلقه که ولایت رب الارباب است و تکوینی بود داشتند، ولی ایشان ولایت مطلقه ندارند و.... قضاوت با شما ..                                                                                          (والسلام علی من اتّبع الهدی)

 

ضمناً از آنجا که خدای سبحان (جلّ جلاله) در سوره مبارکه نحل، آیه 125 می فرماید:

اُدْعُ اِلَی سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ اَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنْ ضََلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ اَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ.

ما شما را دعوت به مناظره مؤدبانه و محترمانه بر پایه عقل، منطق و انصاف می نماییم.