نگاهی به وضعیت امروز شرکتهای واگذارشده در یک سال گذشته
شاید بد نباشد به وضعیت شرکتهایی که در یک سال گذشته در بازار سرمایه عرضه شدهاند، نگاهی بیندازیم. این شرکتها که اکثرا در راستای تحقق اصل «44» وارد بازار سرمایه شدهاند و قسمتی از سبد سهام عدالت را به خود اختصاص میدهند شاید بزرگترین تجربههای خصوصیسازی در کشورمان باشند.
ملی مس - نخستین سهم اصل 44»
این شرکت در بهمن سال گذشته وارد بازار سرمایه شد. ملی مس، تنها تولیدکنندهء مس در ایران، بعد از کش و قوسهای فراوان در نرخهایی نزدیک به 400 تومان عرضه شد. یک ماه بعد از این عرضه، قیمتهای جهانی فلز مس رشدی پرشتاب از خود به نمایش گذاشتند و تنها در مدت چند ماه بیش از 50 درصد رشد از خود به نمایش گذاشتند. نرخ هر تن فلز مس، از نرخهایی نزدیک به 500ر5 دلار به حوالی هشت هزار دلار رسید و واضح است در این زمان با این افزایش قیمت چه اتفاقی برای سهام این شرکت رخ میدهد. جالب است بدانید اگر میانگین قیمت مس در هشت هزار دلار باقی میماند سود هر سهم شرکت مس اکنون دو برابر پیشبینی ابتدای سال میشد. خوبست این نکته را نیز یادآوری کنیم که مس با توجه به سرمایه و ارزش بازارش لقب بزرگترین شرکت بورس را از آن خود کرده بود و نیازی نیست که بگوییم با مثبت شدن مس چه اتفاقی برای شاخصها رخ داد. جالبتر آنکه در آن هنگام مسوولان بازار سرمایه در مصاحبههای مختلف مس را یکی از نمونههای واگذاری موفق معرفی میکردند و دلایل بیشمار و برخی اوقات عجیبی برای رشد شاخصهای بازار سرمایه عنوان میکردند. اما اکنون این اسطوره خصوصیسازی در چه حالی است؟
چند روز بعد از معاملهء بلوک 20 درصدی مس یکی از مسوولان دولت در جلسهای به صراحت میگوید شرکتی که 20 درصد از آن 1200 میلیارد تومان معامله شد، هیچ بهرهء مالکانهای تاکنون پرداخت نکرده است و ما باید فکری برای این مساله کنیم. لحظهای تامل کنید. چرا این بحث تا قبل از واگذاری عنوان نمیشد؟ چرا شرایط به محض واگذاری به بخش خصوصی عوض میشود؟ آیا این میتواند سطح اعتماد عمومی را افزایش دهد؟
ملی مس، در معاملات روز گذشته در صدر فهرست پرفروشندهترین سهام بازار سرمایه بود. روز گذشته در حالی که درازای صف فروش ملی مس به 31 میلیون سهم بالغ شده بود، تنها 70 سهم ( اشتباه تایپی نیست عدد 70 سهم درست است) به ارزش 55 هزار تومان معامله شد. لازم به ذکر است ارزش بازار این شرکت که کل ارزش معاملاتاش روز گذشته 55هزار تومان بود، اکنون رقمی در حدود 500ر4 میلیارد تومان است!
فولاد مبارکه - دومین سهم واگذار شده در راستای اصل «44»
فولاد نیز وضعیتی مشابه مس را سپری کرد. این شرکت که یک تنه نیمی از فولاد این مرز و بوم را تولید میکند روندی مشابه مس سپری کرد. با داغ شدن بحث بهرهء مالکانه، روند افزایشی فولاد مبارکه نیز واژگون شد و جالب است بدانید در سه هفتهء اخیر، نزدیک به 1500 میلیارد تومان از ارزش بازار این شرکت کاسته شده است. داستان از این قرار است که فولاد مادهء اولیه خود، یعنی کنسانترهء سنگآهن را با قیمتی کمتر از قیمتهای جهانی از شرکت چادرملو و گلگهر خریداری میکند. بعد از مطرح شدن بحث بهرهء مالکانه، این مساله عنوان شد که در صورت افزایش بهای تمام شده چادرملو و گلگهر، این شرکت نیز قیمت کنسانتره خود را نیز افزایش خواهند داد و نتیجه آن شد کهترس در نماد فولاد مبارکه، بزرگترین شرکت بازار سرمایه تشدید شد. امروز، شاید بزرگترین نگرانی بخش خصوصی در نماد فولاد، آینده این شرکت باشد. آیا بعد از واگذاری فولاد مبارکه به بخش خصوصی، همان اتفاقی در این نماد رخ میدهد که برای مس نیز رخ داد؟ 20 درصد از بلوک فولاد نیز مانند مس بیش از 1200 میلیارد تومان ارزیابی شده بود. شاید بیمشتری ماندن فولاد مبارکه در معاملات هفتهء گذشته، مهمترین دلیلش، نامشخص بودن سیاستهای دولت در آینده باشد. بعید است هیچکدام از مسوولان بدانند نرخ کنسانترهء خریداری شده توسط فولاد مبارکه در سال آینده چقدر خواهد بود و به چه روشی محاسبه میشود. حال چگونه انتظار داریم، سرمایهگذار بخش خصوصی 1200 میلیارد توماناش را صرف خرید این آیندهء مبهم کند؟ آیا مسیر کنونی به افزایش اعتماد عمومی ختم خواهد شد؟ به هر حال فولاد مبارکه نیز دیروز با صف فروشی به درازای 30 میلیون سهم مواجه بود و عنوان سومین سهم پرفروش بازار سرمایه را از آن خود کرده بود.
ایرالکو - سومین سهم واگذار شده در راستای تحقق اصل «44»
شرکت آلومینیوم ایران، تولیدکنندهء نیمی از آلومینیوم ایران از همان ابتدای ورود با بحثها و نقدهای مختلفی مواجه بود. جالب است بدانید ایرالکو در حالی سودش را بر مبنای فروش هر تن آلومینیوم به قیمت 100ر3 دلار تخمین زده است که قیمت جهانی آلومینیوم از روز واگذاری این شرکت تاکنون این قیمت را به خود ندیده است. روشن نبودن سیاستهای دولت در زمینهء مشکلات زیستمحیطی این شرکت همچنین بحثهای مالی نظیر هزینهء استهلاک طرح توسعهء این شرکت سبب شده است تا معاملهگران بازار سرمایه باترس و لرز به ایرالکو نگاه کنند. ایرالکو نیز مانند دو سهم دیگر با صف فروشی به درازای 180 هزار سهم مواجه است. البته این شرکت در جریان معاملات روز گذشته، 110 هزار سهم به ارزش 116 میلیون تومان معامله شد. سوال این است که مسوولیت کنترل صحت اطلاعات ارسالی به بازار سرمایه با چه کسی است؟ آیا این مسیر روشنی برای افزایش اعتماد عمومی بازار است؟
مپنا - سهمی که اصل «44» نبود
این شرکت با صف فروشی به درازای 135 میلیون سهم، عنوان دومین سهم پر فروش بازار سرمایه بعد از ملی مس و قبل از فولاد مبارکه را از آن خود کرده است. مپنا یکی از آن دست سهامی که در عرض چند دقیقه فروش رفت، یکی، دو هفتهء نخست را یکسره مثبت سپری کرد و از قیمت 135 تومان خود را به حوالی 165 تومان رساند ولی، بعد از عرضه یکی از شرکتهای حقوقی، در همان روز از قیمت مثبت دو تا منهای دو وارونه شد و از آن روز تاکنون که زمانی بیش از دو ماه است، یکسره با صف فروش مواجه بوده است. بیایید لحظهای به این بیندیشیم که چگونه مپنا تاکنون بعد از دو ماه یکسره صف فروش بودن، تنها یکبار مشمول قانون گرههای معاملاتی شده است؟ جواب جالب است. بر اساس این قانون هر گاه سهمی میانگین حجم معاملاتش کمتر از پنج درصد از حجم مبنایش باشد، مشمول قاعدهء گرهء معاملاتی میشود. نکتهء جالب در مورد مپنا این است که همواره در روز دهم، درست یک روز مانده به مشمول قاعدهء گرهء معاملاتی شدن، حدود 5/1 میلیون سهم توسط یک کارگزاری سهام خریداری میشود. به اینترتیب با وجود آنکه بیش از دو ماه از صف فروش مپنا گذشته است و در حالی که این شرکت 135 میلیون صف فروش دارد و در آخرین روز معاملاتی، یعنی دیروز،حتی یک سهم نیز مورد معامله قرار نگرفت این سهم مشمول قاعدهء گرهء معاملاتی نشده است. حال سوال این است با وجود این وضعیت نقد شوندگی، آیاترس سرمایهگذاران و بخش خصوصی از سرمایهگذاری در بازار سرمایه بیمورد است؟ شاید این سوال جالبی باشد که تکلیف مطالبات مپنا، که گفته شده بود در شهریور ماه و پاییز پرداخت میشود چه شد؟ آیا این راه خوبی برای افزایش اعتماد جامعه به بازار سرمایه است؟
فولاد خراسان
درخصوص این شرکت شاید همین نکته که اکنون سه هفته بعد از واگذاری اش قیمت هر سهم اش 10 درصد کمتر از قیمت عرضه اولیه است کفایت میکند. فولاد خراسان در حالی که در نرخهایی نزدیک به 390 تومان عرضه شد، روز گذشته بعد از 21 ریال نزول به 337 تومان، یعنی حدود 50 تومان کمتر از قیمت واگذاری رسید.
جمعبندی
به نظر میرسد یکی از مهمترین چالشهای بازار سرمایه در چند هفتهء اخیر نامشخص بودن سیاستهای اقتصادی دولت در قبال شرکتهای واگذار شده باشد. عرضهء بیمحابای سهام بیتوجه به نقدینگی نو ورود به بازار دومین مسالهء چالش انگیز است. حمایت نکردن مادی و معنوی از شرکتهای تازه خصوصی شده نیز مورد دیگری است که باید به آن توجه کرد. به هر حال این مساله که بزرگترین شرکتهای واگذار شده در یکسال گذشته که وزنی بیش از 20 درصد بازار سرمایه را به خود اختصاص دادهاند، پیشتازان صف فروش هستند، پیامی واضح دارد که تامل در آن لازم و ضروری است. آرزوی همهء ما داشتن بورسی پررونق است اما بعید است این مساله بیبازنگری به روش واگذاری و سیاستهای آن مقدور باشد