سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که در انتخاب برادران، ارزیابی را مقدّم ندارد، فریب خوردگیْ او را به مصاحبت با بدکاران می کشاند . [امام علی علیه السلام]

محصولات ویژه

لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :19
بازدید دیروز :41
کل بازدید :553243
تعداد کل یاداشته ها : 561
103/2/20
5:35 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسین[7]
باسلام هدف این وبلاگ،گردآوری پیشنهادات تحلیلگران موفق بورس است.

-----
خبر مایه
------ -----
لوگوی دوستان
 

-----

عده ای از مدیران هاشمی، مریدان و خود وی مدافع سروش بودند

می دانیم یک شبکه ای از مدیران دولت هاشمی مریدان عبدالکریم سروش بودند، مثل عطاالله مهاجرانی، مسعود روغنی زنجانی، کرباسچی و حتی معین جزو مریدان سروش به شمار می رفتند؛ اگر چه در آن زمان هاشمی مستقیما مطلبی را نمی گفت ولی آثاری که در کشور وجود داشت، این بود که وی به شدت با حرکت های انتقادی که علیه سروش انجام می شد، مخالف بود. ما در روزنامه کیهان بودیم و این روزنامه و نشریه سوره نوک حمله به سروش بودند و ما فشارهای زیادی را از طرف دولت و به خصوص وزارت ارشاد وقت داشتیم.

می دانید که درگیری بین سوره و کیهان از یک سو و آقای خاتمی از سوی دیگر بعد از جشنواره فیلم فجر سال69 که دست پخت همین آقایان بود، شروع شد، و دامنه همین درگیری منجر به استعفای خاتمی در سال 71 شد. به عبارت دیگر یک سال و نیم روزنامه کیهان و نشریه سوره خط مستقیم حمله به سیاست های فرهنگی آقای هاشمی بودند اما وی از آقای خاتمی حمایت می کرد و عطاالله مهاجرانی به جریان گردون به طور مستقیم پول می داد. ما مقالات زیادی از آوینی در نقد سیاست های فرهنگی دولت سازندگی، وزارت ارشاد و نقد خاتمی داریم؛ همچنین مقالاتی در نقد جریان سروش گردان و مهاجرانی داریم.

جریان اصولگرای ولایی آن دوران در مقابل بخش فرهنگی دولت که مروج لیبرالیسم بود، ایستاد و این تقابل را شهید آوینی به صورت آشکارا انجام می داد به صورتی که بیشترین حملات را مجله سوره در بخش سینمایی خودبه جشنواره فیلم فجر انجام داد و شهید آوینی رسما اعلام کرد که مسئولین آن دوران می خواهند لیبرالیسم فرهنگی را در کشور نهادینه کنند و عنوان کرد که مخملباف به ابرازی برای نهادینه کردن لیبرالیسم فرهنگی تبدیل شده است و تندترین انتقادات را به وزارت ارشاد خاتمی در دولت هاشمی، شهید آوینی و روزنامه کیهان داشت، اینگونه که می گویند بارها خاتمی می خواست استعفا دهد که آقای هاشمی قبول نمی کند و این مطلب فضای آن دوران را بازگو می کند.

همان زمانی که شدیدترین حملات و درگیری بین کیهان و سوره و وزارت ارشاد خاتمی وجود داشت، اطرافیان هاشمی از سروش حمایت می کردند و فضا کاملا دوقطبی شده بود، یک قطب جریان بروکرات ها، سروش، دولت سازندگی و لیبرال ها و قطب دیگر جریان انقلاب که در مطبوعات سوره و کیهان در جریان انقلاب قرار داشتند و بدون شک شهید آوینی هم یکی از پیشگامان مقابله با تهاجم فرهنگی به شمار می رود.

 برای آشنایی بیشتر نسل جوان بگویید که علت مخالفت شهید آوینی با سیاست های فرهنگی هاشمی و شخص خاتمی چه بود؟

 شهید آوینی یک حقیقی را می دانست و متاسفانه این حقیقت تلخی است که الان هم تا حدی این حقیقت عملی شده است. به نظر می آید یک جریان بازگشت و احیای گذشته بعد از انقلاب به خصوص از سال 67 و 68 در کشور قدرت گرفت. جریانی که هم می خواست اقتصاد سرمایه داری قبل از انقلاب را احیا کند و در عین حال قصد داشت فرهنگ روشنفکری آن دوران را هم احیا کند و احیای این فرهنگ را از چند طریق یعنی احیای ژورنالیسم حرفه ای، احیای میراث روشنفکری و احیای حضور این دو در فضای کتاب و ... . اگر این مسئله عملیاتی می شد که متاسفانه در حال حاضر تا اندکی هم این اتفاق افتاده است سیستم اقتصادی و فرهنگی کشور به دست جریانی می افتد که به نوعی بازتولید همان جریان شبه مدرن قبل از انقلاب بود و شهید آوینی این خطر را حس کرده بود، وی چون در حوزه اقتصاد مسئولیتی نداشت کاری نمی توانست انجام دهد؛ ولی در عرصه فرهنگ چون هم توانایی اش را داشت و هم اطلاعاتش زیادی بود، وارد عمل شد.

شهید آوینی دیده بود که غرب زدگی از راه لیبرالیسم در حال بازگشت به کشور است.

 شهید آوینی چه علائمی را دید که احساس کرد غرب زدگی در حال بازگشت به کشور است؟

 همین که برخی آقایان می خواستند سیاست گذاری ها را به سمتی ببرند که ستیهندگی اسلام مدارانه و مستضعف گرایانه انقلاب اسلامی را کمرنگ کنند، یعنی می خواستند ما را به خانه اول مان بازگردند و یک جریان فعال تهاجم فرهنگی سازماندهی شد تا ذائقه جامعه را تغییر دهد که تا حدی هم این اتفاق افتاد.

اینکه گفتید ایرانی قبل از جنگ با ایرانی بعد از آن تفاوت داشت، نتیجه همین سیاست های فرهنگی بود و شهید آوینی این را احساس می کرد که عده ای در قوه مجریه هستند که می خواهند آرمان های اسلامی و انقلابی را کمرنگ کنند و قصدشان تقویت فرهنگ مدرن و روشنفکری به جای فرهنگ انقلابی است.

روشنفکری با انقلاب و دیانت تضاد دارد و انقلاب باعث شد تا این فضاها کنار برود؛ وقتی یک جریانی می خواهد دوباره روشنفکری را به کشور بیاورد، همان علایمی بروز کرده است که شهید آوینی مشاهده کرد. شهید آوینی می دید که کسی به بهانه آزادی بیان، تسامح و تساهل قصد شکستن مرزها را مطرح می کرد و اگر از این مسئله انتقاد کنید، با افراد برخورد می کنند ولی اگر بخواهید از حریم دیانت دفاع و به روشنفکران حمله کنید حرف از آزادی بیان می زنند.

مشکل شهید آوینی با روشنفکری این بود که این جریان را نماینده سکولاریزم می دانست و معتقد بود سکولاریزم مدرن ذاتا با دین ناسازگار است و می دید که یک جریان در حال پیاده کردن همه مظاهر، شئون و وجوهات غرب مدرن و غرب زدگی را در کشور است.

* آوینی، مغضوب مدیران سرمایه سالار

ادامه

http://jahannews.com/vdcgut9wzak9nz4.rpra.html