سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسیار سرزنش مکن ؛ زیرا کینه به بار می آورد و به دشمنی می انجامد، و زیادی آن، از بی ادبی است . [امام علی علیه السلام]

محصولات ویژه

لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :49
بازدید دیروز :41
کل بازدید :553273
تعداد کل یاداشته ها : 561
103/2/20
4:49 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسین[7]
باسلام هدف این وبلاگ،گردآوری پیشنهادات تحلیلگران موفق بورس است.

-----
خبر مایه
------ -----
لوگوی دوستان
 

-----

بسم الله الرّحمن الرحیم

 

این العمّار، این العمّار، این العمّار

               لبیــک (1)

بیانات حضرت حجّت الاسلام نوروزی جنتی (مدیریت حوزة علمیة شهداء (مکتب الاشراق))

در پاسخ به حرمت شکنان

دعوت به مناظره و یا رفع شبهات!

َالََّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِِ مِِنْ بَعْدِِ مِیثاقِِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما اَمَرَ اللهُ بِِهِ اَنْ یُوصَلَ وَ یُفسِدُونَ فِی الاَرضِ اُولَئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ.

کسانی که پیمان خدا را پس از محکم ساختن آن می‏شکنند و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده می‏گسلند و در زمین به فساد می‏پردازند آنان زیانکارانند.

                                                                                                                                                                                          سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 27

با نظر به این که جناب آقای حاج سید علی محمد دستغیب طی اظهاراتی مبسوط به بحث پیرامون فرق ولایت مطلقه با ولی فقیه و آوردن مصادیق، بدون ملاحظة اسناد و مدارک قرآنی و روائی پرداخته اند، لذا اینجانب در دفاع از حقانیت حقی که اظهر من الشمس می باشد وتکلیف همگان است، از باب عمل به تکلیف و معلوم نسبت به اظهارات ایشان مطالبی عرض می کنم:

 

1-        جناب آقای دستغیب جنابعالی که ولایت امام راحل(ره) را مطلقه و مورد عنایت و تفضّل حضرت ربّ الارباب و تکوینی می دانید و اقبال عمومی را کاشف و حاکی از این عنایت می شمارید چرا در مقابل فرمان و دستور ولایت الهی - که به قول شما ولایت تکوینی است- مبنی بر انتصاب نماینده ایشان در فارس ایستادید و سالیان سال نسبت به نماینده آن امام همام موضع گیری شدید داشتید؟ کسی که اعتقاد به ولایت مطلقه داشته باشد، عقل و شرع و عرف حکم می کند که مطیع فرمان باشد، چرا که ولایت مطلقه به قول جنابعالی تکوینی و مورد تفضّل ربّ الارباب است، اگر واقعاً شما به این ولایت اذعان و اعتقاد دارید و داشتید، بدون چون و چرا باید فرامین و انتصابات آن را مطیع می بودید در حالی که ما عکس این قضیه را شاهد بودیم. شما نه تنها انتصاب نماینده امام راحل (ره) در استان را قبول نداشتید و مورد بی مهری قرار می دادید بلکه شخصاً جهت اعتراض و به عبارتی حق بجانبی، خود را به جماران و حضور امام (ره) رساندید و با آنکه مورد عتاب قرار گرفتید بعد از بازگشت باز هم بر مخالفت خود ادامه دادید. چرا ؟؟؟!!! برای من طلبه و امثال بنده اظهارات شما در این رابطه مملوّ از تناقض است. اگر امام راحل (ره) ولایت مطلقه را با کشف و حکایت اقبال عمومی تکوینی داشتند شما چرا بر خلاف دستور ایشان به تبعیت از نمایندگی و وحدت کلمه   (که همواره مورد تأکید ایشان بوده) باز هم به طبل افتراق و جدایی کوبیدید.

2-       جنابعالی ولایت امام راحل (ره) را به دلیل استقبال عمومی مطلقه می دانید، ولی ولایت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت ا...   خامنه ای (ادام ا... ظلّه الشّریف علی رئوس المسلمین) را به دلیل رأی شخصی مطلقه نمی دانید.              

سؤال: آیا اقبال عمومی و به عبارتی بیعت عمومی حکایت از نظر ربّ الارباب دارد ولی اقبال و بیعت و رغبت بیش از یکصد مجتهد و فقیه و استقبال میلیونی هر شهرستان به محض ورود معظمٌ له حکایت از نظر ربّ الارباب ندارد؟!!! (فقط توصیه می کنیم که مراقب توجیهات نفسانی باید بود.) به نظر شما این قضاوت و اظهار نظر بی انصافی و بی اطلاعی از قرآن و اخبار و تاریخ نیست؟ در حالی که به نظر می آید چنین باشد:

الف) اگر بیعت عمومی ملاک نظر ربّ الارباب است پس چرا خدای تعالی بیش از 80 مورد در قرآن کریم اکثریت را لا یشعرون، لایعقلون، لا یعلمون و... می خواند؟

ب) اگر بیعت عمومی ملاک نظر ربّ الارباب است، داستان ظلم عظیم بیعت عمومی در سقیفه بنی ساعده را چگونه توجیه می کنید؟

ج) جنابعالی که از سنّت الهی و تاریخ انبیاء عظام (علیهم السلام) با خبر هستید حضرت ربّ الارباب برای ابلاغ پیام و دستورات از عامة مردم استفاده می نمودند یا از افراد مقرّب و خاص، کدام یک؟ حتماً خواهید گفت از افراد مقرّب و خاص، که حضرات انبیاء عظام (علیهم السلام) باشند، بله واقعاً هم چنین بوده. حال سؤال بنده از شما این است که چطور شده در ما نحن فیه از اقبال عمومی استفاده نموده و رغبت و اقبال عمومی حکایت از نظر ربّ الارباب دارد ولی اقبال و بیعت و رغبت بیش از یکصد فقیه که نمایندگان این ملّت هستند و در واقع اجماع علماء شیعه به حساب می آیند مورد نظر ربّ الارباب نیست؟!

جناب آقای حاج سید علی محمد دستغیب مطابق آن چه در قانون اساسی ثبت و ضبط است و برای هر فرد منصف و غیر مغرضی گویا و روشن است، مطلقه بودن ولایت بسیار سهل الفهم است. جهت تنویر ذهن به اصل هایی از اصول قانون اساسی اشاره می کنیم:

1-2 در اصل پنجم قانون اساسی، امامت امت و ولایت امر بدون قید چنین آمده است: « در زمان غیبت امام  عصر (عج) در جمهوری اسلامی ایران ، ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل 107 عهده دار آن می گردد.» که عاری بودن ولایت امر و امامت امت از قید دلالت بر مطلقه بودن آن دارد.

2-2 در اصل 57 بر مطلقه بودن ولایت تصریح شده: « قوای حاکم در جمهوری اسلامی عبارتند از قوه مقنّنه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امر و امامت امت بر طبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند، این قوا مستقل از یکدیگرند.» اگر در عبارت اصل فوق بذل توجه داشته باشید، مطلقه بودن ولایت امر را منحصر به سه قوا نمی نماید، بلکه سه قوای نظام را زیر نظر ولایت مطلقه می داند، نه این که ولایت امر نسبت به سه قوا فقط ولایت مطلقه دارد. فتأمّل.

3-2 در ذیل اصل 177 نیز عبارت ولایت امر و امامت امت باز هم به صورت مطلق آمده و بر عدم تغییر آن تأکید شده است.

4-2 در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، جمهوری بودن ناظر به مقام اثبات است و ابداً باعث مقیّد شدن ولایت امر و امامت امت نمی شود.

3-      همه ما به این مطلب اعتقاد داریم که آقا امام حاضر منتظَر (عج) به شخصه حضور دارند و در امور مربوط به زعامت شیعه به نص قرائن و شواهد بسیار زیاد تاریخی دخالت می کنند و سرنوشت را به نفع شیعیان رقم می زنند، اگر به این اصل اعتقاد داریم باید معتقد باشیم بنا به تقریر معصوم (ع) که یک قاعده اصولی است، « هو (تقریر) ان یطّلع المعصوم علی معتقد شخص او جماع? او علی صدور فعل کذلک او علی جریان سیرتهم علی عملٍ فلم ینکره علیهم و لم یرد علیهم عنه فیکون ذلک تقریراً عنهم و حجّ?ٌ علی صحّ? تلک العقید? » قطعاً ما بر اشراف و حضور و تصرّف امام حاضر (عج) بشخصه و دخالت ایشان باید معتقد باشیم. در نتیجه آیا بهتر نیست بگوییم بر کناری منتظری (تا امام راحل (ره) در قید حیات بودند) و استمرار زعامت و ولایت حضرت آیت ا... العظمی امام خامنه ای (مدّ ظلّه) دلالت بر این امر دارد و حاکی و کاشف از تأیید موافقت حضرت می باشد.